آشیانه سارنگ مامن توست لختی بمان استراحت کن




۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

کمانچه

کمانچه به معنای کمان کوچک در لغتنامه از آن یاد شده. این ساز از دسته زهی آرشه­ای­ها است و در کشورهایی چون مصر مشهور به رباب است. جالب اینکه مصریها از قرن 13 این ساز را شناخته­اند و آنرا ساز ایرانیان میدانند. ترکان عثمانی در قرن پانزده تا هفده کمانچه­ای سه سیم داشتند. ساکس این ساز را از خانواده اسپیک فیدل با میله­ای آهنی معرفی میکند که در هندوستان از جنس صدف وعاج ساخته میگردد. تاریخ نگار اولیا چلبی این ساز را به ابونصر فارابی نسبت میدهد و میتوان زادگاه این ساز را در منطقه نخجوان، کردستان امروزی بشمار آورد که این ناحیه مناطقی از آذربایجان،کردستان ایران و ترکیه را در بر میگیرد، که امروز نیز استفاده از آن در این منطقه رایج است. هدف بشر از ساخت ادوات موسیقی تکرار نوای طبیعت وتقلید آواز حنجره­اش بوده است. سازهای زهی به دلیل نداشتن پرده بندی محدوده اجرایی گسترده­ای را دارا میباشند میتوان زادگاه تمامی سازهای امروز مغرب زمین را شرق دانست، تکامل وساخت سازهای پیچیده­تر را که امروزه بکار میروند را میتوان مدیون تلاش علمی وکارگاهی اروپاییان دانست. کمانچه با خصوصیات منحصر بفرد خویش توانسته نقش یک ساز زهی را در موسیقی سنتی و ملی کشورهای آذربایجان و ایران داشته باشد و توانسته از ارکان جدایی ناپذیر موسیقی سنتی و فولکلوریک گردد. این ساز با کاسه­ای کروی و صدایی تو دماغی وخَشدار است صوت آن بسیار شبیه به نوع لهجه و گویش و تُن صدای مردم این نواحی است. در اواخر دوره قاجار با ورود ویلن به ایران در نقطه آغازی برای انزوا و توقف رشد این ساز محیا گردید. جالب اینکه هنرمندان بنام آندوره کمانچه را زمین گذارده و ویلن­نواز شدند، و میخوانیم عده­ای بنا بر عادت کمانچه نوازی، میهمان جدید را هم روی زمین گذارده و چون کمانچه بر آن آرشه را میکشیدند (امروز در کردستان عراق به ویلن کمان و کمانچه میگویند شاید این خود دلیلی بر اثبات نام میهمان جدید باشد که صاحب خانه همان کمانچه نامش را به او بخشیده است).



در گذشته در تمامی جهان ساخت سازهای موسیقی وابستگی مستقیم به موقعیت جغرافیایی، وضع آب و هوایی و مصالح بومی هر منطقه داشته است. در واقع سازندگان ساز خودِ نوازنده­ها بودند و با توجه به ابزارهایی که در اختیار داشتند دست به ساخت سازها میزدند چراکه بهتر از هر کس دیگری نوازنده خصوصیات سازش را میدانست. بطور مثال نوازندگان سازهای بادی در مناطق ایران (سرنا، شمشال و..) برای تهیه و ساخت سازهایشان با استفاده از مواد و مصالح طبیعی و باکمک گرفتن از ساده ترین وسایل و ابزار، سازهایشان را میساختند. تمامی سازهایی ایرانی با توجه به موقعیت آب و هوایی منطقه، خشک یا کوهستانی نیمه مرطوب میباشد تهیه میگردیده. بر اساس همین خصوصیت کمانچه­ی ایرانی دارای رَنگ صوتی متفاوتی از کشورهای همسایه است بطور مثال کمانچه در منطقه جمهوری آذربایجان بدلیل واقع بودن در منطقه مرطوب آب و هوایی صدایی متفاوت نسبت به همسایه جنوبی خود ایران دارد. ساخت کمانچه در تمامی این مناطق از یک شیوه کلی تبعیت میکند.

بشر برای ساخت یک وسیله موسیقی از چوبهایی استفاده میکند که به وفور در دسترس باشد و قابلیت برش، نرمی، انعطاف وهدایت صوت را به خوبی داشته باشد. چوب درخت توت به وفور در فلات ایران یافت میشود، قرنهاست این چوب در خدمت هنرمندان سازنده ساز بوده است. این چوب به دلیل زیبایی و رنگ خویش همواره پر طرفدارترین چوب در کنار گردو بوده است.کاسه کمانچه از چوب توت ساخته میشود.

در ایران بر اساس یک دسته بندی کلی کاسه کمانچه را به سه شکل مختلف میسازند:

کمانچه با کاسه یک تکه (در اصل یک کُنده چوب را به شکل کاسه ساز در آورده و در حد امکان نازک میکردند، گرچه عده­ای برای راحتی کار و ایمنی کاسه ساز، آن را دو تکه می تراشیدند سپس دو تکه را به هم میچسباندند) لازم به یادآوریست از زمانیکه دستگاه خراطی به صنعت ساز سازی ملحق شد صنعت ساخت دچار تحول گردید. سازندگان تا پیش از این خالی کردن کاسه را با وسیله­ای فلزی بنام مُقارانجام میدادند که کاری پر مَشقت و طاقت فرسایی بوده است آنها مدت زمان زیادی را برای تراشیدن و تهی نمودن داخل کاسه صرف مینمودند. امروزه کار تراشیدن کاسه کمانچه را با دستگاه خراطی انجام میدهند. این عمل باعث صرفه جویی در وقت، کم شدن وزن کاسه ساز و یکنواختی قطر در تمامی سطح کاسه گردیده است.

سازهایی با کاسه قَندانی شکل و پشت باز، دهانه کاسه کوچکتر از فُرم کروی و پشت بسته بوده و حجم جعبه صوتی نیز کوچکتر از نوع کروی میباشد (این نوع کمانچه بیشتر در نواحی لرستان و بختیاری استفاده میگردد و در اصطلاح به آنها ساز لُری میگویند که نقش به سزایی در اجرای موسیقی در این نواحی دارد کمانچه پشت باز دارای صدایی تیزتر و رسا تر نسبت به نمونه کاسه­ا­ی آن میباشد و دارای وزنی به نسبت سبکتر از نمونه های دیگر است بیشترین مانور نوازندگان این نوع کمانچه بر روی سیم اول یا سیم می میباشد در گذشته پیش از ورود تکنولوژی صدا به وادی موسیقی ایران نوازندگان استفاده از این نوع کمانچه را به دیگر نوعها ترجیح میدادند)

کمانچه ترکه­ ای، سازی است با کاسه کروی کامل و پشت بسته که با کنار هم گذاردن ترکه هایی از چوب توت گردو و.. که پیشتر در قالبهایی آلومنیومی آماده شده است را پس از خشک شدن ترکه­ها و از دست دادن رطوبت از قالبهایشان خارج نموده و با چسباندن آنها در کنار یکدیگر تشکیل یک دایره کامل را میدهند. (ساخت اینگونه کاسه­ها، تحولی جدید در ساخت کمانچه و دیگر سازهایی چون سه­تار و تنبور داشته است. از خصوصیات این نوع کاسه میتوان سرعت در ساخت، نصب ترکه­ها به صورت یک اندازه ویکنواختی قطر ترکه­ها نام برد.این عوامل باعث سبکی بیش از حد کاسه گردیده و در نتیجه سبب زیاد شدن حجم صدای خروجی از جعبه صوتی کمانچه گردیده است). گرچه این سیستم در ساخت کاسه حرکتی تازه را سبب گردیده اما هرگز جای زیبایی و استقامت کمانچه­های یک تکه را که سالها استفاده میشد نگرفته است حتی عمق صدا و پختگی که از نوای کمانچه­ی یک تکه شنیده میشده را در این نوع سازها شنیده نمیشود. قطر دهانه ساز در نوع شهری یا همان کمانچه­ی معمول 5/10 تا 11 سانتیمتر است منظور از دهانه، قسمت باز جلو کاسه است که تکه­ای پوست بر آن چسبانده میشودکه سیمها پس از عبور از روی دسته بر روی خرکی که بر پوست روی دهانه کاسه قرار گرفته است عبور میکند. برای جلوگیری از باز شدن ترکه­ها در قسمت دهانه، طوقی از جنس چوبهای محکم را درلایه درونی دهانه ساز تعبیه میکنند این عمل سبب تعدیل فشار پوست و سیمها بر دهانه میشود و موجب افزایش طول عمر کاسه و جلوگیری از قوس آن در دراز مدت است.

دسته کمانچه قطعه چوبی استوانه­ای است که پهنای آن هرچه بسمت پایین میرود به نسبت کمتر میشود قطر دسته کمانچه در پهنترین قسمت آن 5/3 الی 4 سانتیمتر میباشد که در گذشته به دلیل طرز متفاوت دست گرفتن ساز دسته را قطورتر میساختند. دسته ساز شامل سه قسمت کلی است: یک- خود دسته که در قسمت بالایی آن جعبه گوشی قرار دارد (جعبه گوشی فضایی برای قرار گرفتن چهار عدد گوشی است که کارشان نگهداشتن سیمها است و انجام عمل کوک. محل آن در بالای دسته میباشد که عرض آن در حدود 2 الی 5/2 سانتیمتر است و طول آن حدود 11 سانتیمتر میباشد). جنس دسته ساز بطور معمول از چوب گردو بوده که سطح رویی آن محلی که سیمها بروی دسته عبور میکنند را ازاستخوان ساق شتر، عاج یا چوبهایی با بافتی فشرده و محکم چون فوفل، عَناب و شمشاد میپوشانند که باعث استحکام سطح دسته و جلوگیری از خوردگی آن توسط سیمها و عرق دست نوازنده در محل انگشت گذاری میگردد. بالای دسته در انتهایی ترین قسمت آن را به صورت تاج تراشیده که همان نام تاج را دارد و در زیبایی شناسی و قرینه بودن اجزا ساز نقش دارد. دو- شیطانک تکه­ای از چوب یا شاخ حیوانات است که سیمها پس از خروج از جعبه­ی گوشی بر روی آن عبور مینمایند. در واقع مانند پُلی حایل جعبه گوشی و کاسه ساز میباشد که به عنوان اولین نقطه تماس برای عبور سیمها از محل جعبه گوشی عمل مینماید که ارتفاع آن در حدود25% سانتیمتر است (در واقع این ارتفاع را نوازنده تعیین مینماید، وابستگی مستقیم به جنس صدای خروجی از سازش و کوکهایی را که استفاده مینماید دارد. منظورکوکِ نمودن سیمها است که دیاپازون یا زیر دیاپازون کوک شوند. ارتفاع شیطانک بروی دسته ارتباط با شُلی و سفتی سیمها دارد) سه- گوشیها، چهار استوانه­ی باریک چوبی است که در یک اندازه ثابت ساخته شده­اند و بصورت افقی در چهار سوراخ تعبیه شده در جعبه گوشی قرار میگیرند و سیمهای ساز بدور آنها پیجیده میشوند (در گذشته ساز کمانچه دارای سه گوشی بود اما پس از ورود ویلن به ایران گوشی چهارم نیز بدین ساز اضافه گردید وامروز از چهار سیم استفاده میگردد) بلندی هر گوشی در حدود 11 سانتیمتر است و فاصله هر یک ازگوشیها از گوشی کناری 4 سانتیمتر میباشد. جنس گوشی از چوب گردو است با این تفاوت چوب آن نرمتر از چوب دسته ساز بوده، چراکه در اثر چرخش زیاد در سوراخهای بورقو شده در جعبه گوشی و گذر زمان گوشیها ساییده میشوند و نیاز به تعویض پیدا خواهند کرد و میتوان به راحتی آنها را عوض نمود و با این نوع انتخاب جنس گوشیها، دسته ساز در دراز مدت دچار سایش نخواهد گردید. در ایران دسته بیشتر سازها را از چوب گردو میسازند که چوب آن محکمتر از چوب کاسه انتخاب میشود. این چوب مقاومت زیادی در برابر تغییرات محیطی و انرژیها وفشارهای طولی و عرضی را دارد و سازندگان به تجربه این موضوع را دریافته­اند. بیشترین فشار وارده به دسته ساز بر اثر کشیدگی سیمهای ساز است. چوب گردو همچنین رسانای عالی صوت بوده و به جرات میتوان گفت در ایران هنوز چوبی پیدا نشده که جایگزینی برای چوب گردو باشد.

خرک، هدایت کننده صوت حاصل از ارتعاش سیمها به درون کاسه و تشدید و عبور آن به دیگر نقاط ساز را عهده­دار است. تکه چوبی از جنس چوبهای نرم که روی پوست قرار می­گیرد و چون پُلی سیمهای ساز بر روی آن گُذر مینمایند. سطح بالایی آن که سیمها از آن میگذزند قوس دار است این قطعه چوب به روی پوست (صفحه ارتعاش) قرار گرفته و نقش انتقال دهنده صدا از سیمها به جعبه صوتی (کاسه ساز) را اجرا میکند. در گذشته به دلیل غیر استاندارد بودن سازها و استفاده از کوکهای پایین از خرکهای بلندتر از امروز استفاده میشد و قطرآنها بیشتر از نوع امروزی بوده و چوب آن سختر بوده است. هرچه بافت چوب در خرک فشرده تر یا به تعریفی سفت تر باشد صدای حاصل از آن تیزتر و کم حجم تر میگردد. در کمانچه های محلی این موضوع را به وضوح میتوان متوجه شد وبه راحتی اختلاف فاحش صدای آنرا با سازهای شهری میتوان دریافت. جنس خرک در گذشته از چوبهایی چون گردو وشمشاد بوده است اما امروز از چوبهای نرم با فشردگی پایین استتفاده میشود که صدای ساز را تو دماغی تر کرده و در کوکهای بالا به خصوص در سیم می و در پوزیسیون های بالا از ناهنجاری و تیزی صدا درحد زیادی کاسته است. استفاده از چوبهای نرم برای خرک در افزایش حجم وشدت صدای خروجی از کاسه نقش به سزایی دارد. بعد از اینکه خرک تراشیده شد زیر پایه­های آنرا به حالت نیم هلال و قوسدار سنباده میکنند که در زمان قرار دادن خرک روی پوست به خوبی داخل آن جای میگیرد البته لازم به یادآوری است بهترین وقت برای جای دادن خرک بر روی دهانه ساز زمانیست که پوست مرطوب میباشد. جنس خرک را معمولا از گردو، شمشاد، چنار و بید انتخاب میکنند. بهترین خرک برای کمانچه از چوبهای سفید و نرم ساخته میشوند. چراکه هرچه نوع چوب از بافتهای نرمتر و کم تراکم انتخاب شود صدای ساز نیز نرمتر و تودماغی تر میگردد (موسیقی ایرانی بر خلاف مناطق همجوار موسیقی آلتو و ملایمی است این واقعیت را با توجه به نوع لهجه وگویشها و تُن صدای ایرانیان به خوبی میتوان دریافت طراحی وساخت سازهای اصلی موسیقی ایرانی که بیشتر در محدوده آلتو میباشند دلیلی بر اثبات این موضوع است).

پوست، سطح قابل ارتجاعی که نقش تجدید و انعکاس صوت به درون جعبه صوتی و پژواک آن را بر عهده دارد و نقش صفحه لرزان و حامل صدا را ایفا میکند چیزی جز یک تکه پوست شکمبه گوسفند نیست که موهای زاید آنرا از بین برده و در اصطلاح بدان پوست بره تودلی هم میگویند. ضخامت پوست باید در تمامی سطوح یکسان باشد و معمولا قسمتی که بر آن موها قرار داشته را درسطح خارجی دهانه ساز قرار میدهند که خَرک بر آن نصب میگردد. پوستهایی که با آهک و مواد پاک کننده آهکی پاک شده­اند و پوستهایی که بو میدهند جزو نامرغوبترین پوستها به حساب میآیند. پوستهایی که با حوصله و در اثر زمان لازم موزدایی شده­اند از دوام وقابلیت ارتعاش بالایی برخوردارند و ظاهری صاف روشن و یکدست دارند. برای تولید صدایی خوب و طبیعی در ساز باید از پوستهای یکدست و کهنه که فاقد چربیهای اضافه­اند استفاده کرد. لازم به یادآوریست در مناطق مرطوب بر روی دهانه ساز از پوست ماهی نیز استفاده میکنند.

از قسمتهای دیگر کمانچه میتوان از یک سیخ فلزی یا میله برنجی که کاسه و دسته را به هم وصل میکند نام برد این قطعه معروف به میله یا پایه است.

سیمگیر، چهار عدد میخی که به پایه فلزی جوش میشدند (با ورود ویلن به ایران جای خود را به تاندوردادند. بر روی پایه ساز سوراخهایی برای تاندرها تعبیه گردیده است و آنها در این سوراخها بسته میشوند و در اصل همان سیمگیرها هستند تاندورها در بعضی موارد میتوانند تا یک پرده دیاتونیک نُتی را تغییر دهند).

چهار عدد سیم (وتر، در گذشته سه عدد بوده که از جنس ابریشم و زه بوده­اند. وبعدها از سیمهای برق و صنعتی استفاده میشد. با ورود ویلن به ایران سیم چهارمی چون ویلن به کمانچه اضافه گردید). نامگذاری سیمها را بر اساس کوک ساز ویلن در نظر گرفته­اند که بصورت می-لا-ر-سُل است در اینجا میتوان به یکی از خصوصیات ساز کمانچه اشاره نمود. ساز ویلن به ندرت در حالت سلو یا به تنهایی استفاده میشود و برای تقویت صدای این ساز آنرا به صورت گروهی بکار برده یا اینکه سازهای دیگری نقش همراهی کننده و تقویت کننده را در کنارش ایفا میکنند. در حالیکه کمانچه یک ساز تکنواز است. کیفیت و قدرت صدای ویلن درکوک می-لا-ر-سُل در سیم سوم و چهارم کم میشود و بدین دلیل در موسیقی جهانی سعی شده ساز دیگری همراهی شود. وجود دو کوک راست کوک و چپ کوک در موسیقی ایرانی اعتدالی بین دو اُکتاو زیر و بَم ایجاد کرده و باعث گردیده که تغییر اُکتاو بَم و زیر در بالانس سیمهای ساز زیاد مشهود نباشد امروزه با تغییراتی در ساخت کمانچه­ها صدادهی سیمهای سه و چهار افزایش یافته است.

آرشه ( کمان) تکه­ای چوب استوانه­ای باریک که بر آن دسته مویی از دم اسب بسته میگردد و توسط تسمه­ای در دست نوازنده سفت میشود در واقع صدای زه­ها توسط این وسیله تولید میشود. طول آن در گذشته حدود 55 سانتیمتر بود که امروزه بین 65 الی 70 سانتیمتر میباشد قطر این چوب استوانه­ای بطور تقریب 2 سانتیمتر است که در قسمت نوک قطر آن کمتر میگردد این وسیله از چوبهای سبک ساخته میشود که سر و ته آن را توسط دو تکه فلز ازجنس برنج یا آلومینیوم میپوشاند و در محل دیگر آن تسمه­ای قابل تنظیم قرار میگیرد لازم به یادآوری است که در گذشته آرشه کمانچه را بشکل هلالی میساختندند و این قوس باعث انعطاف کمان در حرکت آرشه میگردید. نوازندگان سازهای زهی ترجیح میدهند که از موهای سفید استفاده کنند چراکه گَرد کولیفون (صمغ درخت برای ایجاد زبری در سطح موها است که به آنها مالیده میشود که سفید رنگ میباشد که پس از استفاده از آن در موهای سیاه رنگ بطور کامل بر روی سطح موها دیده میشود و نمای خوبی به آرشه نمی بخشد) امروزه برای آنکه عمر آرشه چند برابر گردد سر و ته آنرا توسط چسبهای شیمیایی ثابت می­کنند. یکی از تفاوتهای اصلی کمانچه با گروه زهیها در نحوه دست گرفتن آرشه و به صدا در آوردن ساز است چرا که نوازنده سه انگشت از پنجه­ی خود را داخل بندِ کمان قرارداده و انگشت اشاره و شًست چوب را نگه میدارند و در اصل در اثر حرکت افقی مج و آرنج نوازنده، در حالتی که پنجه آنرا نگه داشته است کمان به سمت راست و چپ به روی سیمها کشیده میشود. این عمل را آرشه کشی میگویند. در واقع ایجاد انرژی و وزنی ثابت بروی آرشه و حفظ تعادل آن در حرکتهای راست و چپ نیازمند سالها تجربه، تمرین و دقت است.

به جرات میتوان گفت سازهای ایرانی با همان فرم اولیه وساده خویش باقی مانده­اند و شاید دوره تکامل آنها طی شده، امروز در تکامل ظاهری و شکل و ساختار آنها به زحمت میتوان تغییری وارد کرد. در ایران با رشد صنعت ساز سازی و استفاده از تکنولوژی روز تنها عمل ساخت سازها اندکی ساده­تر شده است. متاسفانه به ظاهر صنعتگران کیفیت را فدای سرعت نموده­اند. هنوز در اروپا سازندگانی هستند که چوبها رابه همان شیوه سنتی شیره­گیری مینمایند و استادان سازنده با همان حوصله و دقت پیشینیان کار میکنند آنها با استفاده از وسایل نجاری مُدرن این سازها را با کیفیتی بهتر و خوش صداتر از پیش در حد استاندارد جهانی تولید میکنند. در حالی در کشور ما با وجود فراوآنی منابع طبیعی و تنوع چوب­، به دلیل مشکلات اقتصادی شدیدی که در این سالها دامنگیر ما شده وعدم برابری بازار عرضه و تقاضا و کم بودن دانش و تجربه افراد، یک عده نجار که سالها به طور سنتی کار کرده­اند و در شغل خود ناموفق بوده­اند با تغییر کارشان روی به سازسازی آورده­اند و با داشتن اطلاعاتی ضعیف در مورد ساز سازی خود را درگیر کار دشوار ساخت ساز نمودند. آنان نمیدانند این رشته یکی از شاخه­های والای هنر است که در آن دست به خلق زیبایی زده میشود. اینان با داشتن مهارت نجاری و شناخت چوبها در حد معمول وارد وادی دشوار هنر ظریف ساز سازی میشوند و در نتیجه توانایی این گروه در حد ساخت سازهای مَشقی و ارزان قیمت باقی میماند. وعمل این افراد موجب ایستایی هنر ساز سازی شده و سبب زیانهایی به مواد و مصالح و رکود بازار هنرمندانی شدند که سالها در این بخش به آفرینش پرداخته­اند. نکته تمایز جهان سوم در استفاده از تکنولوژی بر خلاف دنیای متمدن این است که امکانات و وسایل را در جهت نابودی مصالح و منابع طبیعی به خدمت گرفته­ایم و در مدت زمانی کوتاه با پایین آوردن درجه استانداردها بطور ناخواسته، تلاش در بی ارزش نمودن تجربه­های بزرگان هنر سازسازی ایران شده است و برای ساخت سازهایی کم ارزشتر از در و پنجرهای ساخته شده توسط نجارها، دست به بریدن و جمع آوری و نابودی گونه­هایی نادری از درختان کشور زده و با رفتارشان بی ارزش شمرده­اند، زحمات بی وقفه هنرمندانی را که با کمترین امکانات سالها با کار و تلاش شبانه­روزی، بهترینها را آفریدند. جای دارد از بزرگان و پیشکسوتانی که زندگی وسلامت خویش را در راه پیشرفت هنر ساخت کمانچه وفق نمودند نامی برده شود چون ابراهیم قنبری مهر، قدرت الله کُردی و امیر عطایی و صمیمانه از ایشان تشکر مینماییم و پنجه­های هنرآفرین این سروران را می بوسیم. اگر تلاش و همت این بزرگان نبود به حتم ما نوازندگان کمانچه نیز باید با دشواریهای بیشتر در عرصه نوازندگی کمانچه دست و پنجه نرم میکردیم. باید بدانیم با وجود تلاش بی­وقفه ایشان در ساخت سازهایی متفاوت از نسل پیش ما، نوازندگان کمانچه توانسته­اند در راه بهبود کیفیت و دستیابی به صداهای ناشناخته و تکنیکهای تازه قدمهایی بردارند. روشن است نسل جدید کمانچه نواز ما بدون وجود این هنرمندان هرگز به چنین رشدی دست نمی­یافت.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر