آشیانه سارنگ مامن توست لختی بمان استراحت کن




۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

تقدیم به او
واژه ی آخر تقدیم به انسان
خندیدیم گریه هامان را
وگریستیم خنده هامان را
ما،ما بودیم
نه تک واژه ای در کهکشان تنهایی
وکنون این من،
ورای کهکشانی که تویی
واین تو
ورای کهکشانی که من ام
تاجهان برمامدعیان چه قضاوت کند
هر دو تبعیدی یک سو ایم
این را به یقین بنشین
گرنوری ازکهکشان من در آسمانت یافتی
بدان از هزاره ای قبل بر آسمانت تابیده
اگر ابر بگذاردت....
اگر ابر بگذاردت....



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر