آشیانه سارنگ مامن توست لختی بمان استراحت کن




۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

گسترش ناآرامی از ایران

گسترش ناآرامی از ایران: برشماری فراز و نشیب هایی از یکصد و چهل حرفی که جنبش سبز را یاری داد

در شانزدهم ژوئن ۲۰۰۹، " واشنگتن پست سرمقاله ای تحت عنوان "انقلاب توییتری ایران" درج نمود که در آن به چگونگی نفش اینترنت و فن آوری مرتبط با آن در فائق آمدن مردم ایران برکنترل شدید دولت در محدود نمودن وسایل ارتباطی در پخش اخبار، تصاویر و فیلم ها در میان خود و به خارج از کشور پرداخته بود. در مصداق موج نگرش خوشبینانه ای که همگی ما در آن روزگار سخت متأثر از آن بودیم ( به عنوان مثال من در وبلاگی بنام " تغییر" که بعدها تعطیل گردید، مشتاقانه خود را مشغول قلم فرسایی یافتم)، نویسنده مقاله خود را چنین به پایان می برد که مردم ایران "سزاوار و در پی توجه جهانی است که سعی دارد با سرکوب کنندگانشان به مقابله پردازد. ایرانیان به ما می گویند که مشتاق آزاد بودندند." چهار روز بعد، دختری به نام ندا در روز روشن کشته شد. در زمانی نه چندان طولانی پس ازاین سرانجام مصیبت آمیز، فیلم ویدئویی جان باختن او در کمتر از یک دقیقه و در حالیکه آغشته به خون بود به "یوتیوب" ارسال گردید. در چندین دقیقه شخصی با نام مستعار "ایرانی هامکس" در (سایت اینترنتی) " فیس بوک" قرار داد و آدرس پیوند اینترنتی (لینک) آن بارهای پی در پی در (سایت اینترنتی) "توئیتر " دنبال شد. نسخه اینترنتی روزنامه آلمانی "اشپیگل " نقش فراگیراین رویداد را با درج این تیترساده: "ندا به نماد تظاهرات اعتراض آمیز مبدل گردید" بیان نمود.
تظاهرات اعتراض آمیز علیه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۲۰۰۹، موسوم به جنبش سبز، پیوندی همیشگی با ابتکار استفاده شبکه های اجتماعی ارتباطی اینترنتی مثل "فیس بوک"، "یوتیوب"، "فلیکر" و به خصوص "توئیتر" در پخش اخبار و تصاویر یک خیزش مردمی علیه قدرتی سرکوبگر یافت. به طور قطع، این اولین بار نبوده که چنین پیوندی برقراری شده است. چندین ماه پیشتر، "ملدووا" هم شاهد جنبش انقلابی توئیتری خود علیه تقلب در انتخاباتی که منجر به ابقاء کمونیستها بر قدرت گردید، بود. استفاده از چنین فن آوری هایی در انقلاب زعفرانی برمه در سال ۲۰۰۷ که منجر به یکپارچگی دانشجویان، گروه های مخالف و راهبان علیه دولت نظامی کودتاگرشد، در تحقیق مطالعاتی مرکز برکمن با موضوع "نقش اینترنت در انقلاب زعفرانی برمه" به عنوان نمونه ای پیچیده از اثر متقابل بین شاهدان عینی در داخل کشور و شبکه ای عمومی متشکل از وبلاگ نویسان، فعالان دانشجویی و دولتمردان در سراسر جهان، تشریح گردیده است. و باالاخره، برطبق نظر "جاش گلدشتاین" از "مرکز برکمن" در سال ۲۰۰۴ در انقلاب نارنجی اوکراین، نقش مؤثر اینترنت و موبایل برای فعالان طرفدار دموکراسی به اثبات رسید. در تمامی این موارد، چه افراد و چه گروه های سازمان یافته از فن آوری نوین دیجیتال برای کسب اطلاعات، برقراری ارتباط با یکدیگر، سازماندهی تظاهرات و گردهمایی های عمومی در قبال محدودیتهای اعمال شده از جانب دولت بر روند گردش اطلاعات بهره جستند.
در مورد ایران، تأثیر اینترنت با شدت بیشتری در خارج از مرزهایش حس می شد. شیوع مسری گونه اطلاعات چنان بود که در مدت چندین روز هزاران تن از مردم در سراسر جهان به جنبش سبزی پیوستند که درصدد برگزاری مجدد انتخابات و ایجاد تغییر در ایران بود. مجاری ارتباطی و کانالهای توزیع اخبار رویدادهای تهران و سایر نقاط ایران به طرز غافلگیرکننده ای بر روشها و کانالهای متداول فائق آمدند. محدودیتهای تحمیلی از جانب حکومت ایران آنها را مجبور نمود که به منابع ناشناخته با نام مستعار یا بی نامی که فیلمها خود را به "یوتیوب" ارسال می داشتند یا اطلاعات ارسالی خود را از طریق "توئیتر" می فرستادند تکیه و اعتماد نمایند. "سی ان ان" و میلیون ها تن از مردم سراسر جهان به طور همزمان و به صورت مستقیم تصاویر سانسور نشده و پیام های سردمداران (جنبش) را دریافت می کردند. این شیوع مسری گونه جریان اطلاعات جهانیان را از اشیتیاق ملت ایران در "طلب آزادی" آگاه ساخت. در عین حال مردم نیز به طور بی واسطه موج همبستگی را که به سرعت به حمایت از جنبش سبز برخاسته بود حس کردند. نیروهای محرک تغییر در داخل و خارج از ایران توقف ناپذیر به نظر می رسیدند. اینترنت امکان ایجاد یک حرکت جهانی را که به مردم ایران در تغییر رژیم حاکم کمک می کرد فراهم آورده بود. یا حداقل این واقعیتی بود که افراد شبکه اینترنتی در آن روزهای ماه ژوئن در آن به سر می بردند.
"اچ ۳ ایکس" یک وبلاگ نروژی است که به فن آوری و رمزگذاری اختصاص یافتته است و جایی نیست که مردم برای آگاهی از تحولات و جنبش های سیاسی به آن رجوع کنند. با این حال، در آن روزهای ماه ژوئن "تور هنینگ یولاند"، صاحب وبلاگ لیستی مشتمل بر "ایرانیانی که در برخوردهای ماه ژوئن در سایت اینترنتی توئیتر (فعال بودند)" ارائه داد. این لیست در اینترنت به طورقابل ملاحظه ای بین کاربران اینترنتی رواج یافت و به سرعت دراینترنت پخش شد، چرا که مرجع سریعی بود برای کسانی که در داخل با ارسال اطلاعات این شبکه را تغذیه می کردند تا همبستگی رشد یابد. امروزه، این لیست دیگر موجود نیست. در عوض، پیغام خطا شماره ۴۰۴ (مبنی بر یافت نشدن سایت) برروی صفحه نمایش کاربری که به این پیوند اینترنتی مراجعه کرده، نمودار می گردد. همزمان با محو شدن این لیست، توده مردمی که نیروهای محرک تغییر را حس می کردند محو شده است. همزمان که محمود احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور برای دور دوم در پنجم ماه آگوست سوگند ایراد کرد و رژیم ایران بیش از پیش قدرت یافت. سرکوب خشونت بار تظاهرات اعتراض آمیز و تسلط نخبه گان و سران روحانی به همراه ترس از مقابله علنی با دولت، سرانجام به تظاهرات مردمی در خیابان ها پایان داد. بدون شک، چرخه گردش اخبار به سمت موضوعاتی که مخاطبین بیشتری به همراه داشت تغییر کرد. و بعد از خاموشی آنها، اروپا و ایالات متحده مجددا" روی به مذاکره با رژیم ایران آوردند اگرچه واکنش آنها در قبال اعتراضات به انتخابات همچنان با پشتیبانی ملایمی همراه بود.
همانند انقلاب زعفرانی برمه، استفاده از اینترنت توسط معترضین و گروه های مخالف تهدید چندان جدی برای رژیم حاکم در ایران به شمار نمی رود. به خاطر ایجاد محدودیتهای اعمالی در عرصه ارتباطات در داخل کشور، استفاده مردم ایران از توئیتر، فیس بوک، فلیکر یا یوتیوب بسیار محدود گردید. در نتیجه گردآوری اخبار و اطلاعات سانسور نشده برای ایرانیان از طریق یک کانال ارتباطی کارآمد اصلی مختل گردید. تلاش های مخالفان فعال در داخل و خارج کشور در ایجاد سایتهایی که ایجاد حساسیت برای رژیم می کردند، باعث گردید که سازمان های رسمی از امکانات کشوری و دولتی در خاموش و غیر قابل دسترس نگاه داشتن آنها بهره جویند. در یک بازی موش و گربه پروکسی سرورهای متعددی پی در پی ایجاد می گردند تا زیرکانه امکان دسترسی نامحدود مردم به اینترنت را فراهم آورند در عین حال با راه اندازی پایگاه های اینترنتی امکان برقراری کانالی ارتباطی با مخالفین فراهم شود. لیکن رژیم ابزارمطلق قدرت همراه با خشونت را در اختیار دارد و از آن به خوبی بهره می برد. تمامی مظنونین به چنین فعالیتهایی بازداشت می شوند و مورد استنطاق و بازجویی و حتی در مواردی چند مورد شکنجه قرار می گیرند. دولت نمی خواهد که مردمش و جامعه بین المللی آگاه شوند، چراکه از قدرت اطلاعات باخبر است. از این روست که سعی می کند گره های عرصه سانسور را تنگ تر نماید تا مردم را تحت کنترل و خارج را در بی خبری سرکوبگرایانه نگه دارد.
این شرایط چندان مطلوبی برای تغییر نیست. اطلاعات و اخبار به خودی خود و بدون سازمان هایی که از آزادی آن حمایت نماید فاقد قدرت اند.و فقدان چنین سازمان هایی در ایران به وضوح مشهود است. در سطح جهانی هم وجود ندارد. اینترنت نزدیکترین راه میانبر به اصول، قوانین، هنجارها، معیارها و عادات یک رژیم جهانی مبتنی بر آزادی اطلاعات و اخبار می باشد. لیکن، بدون ابراز پشتیبانی از جانب مؤسساتی با توان بازدارندگی در هر سطحی، چه خود کشورها و چه در مجاری بین المللی آنها مثل سازمان های بین المللی حامی آزادی اطلاعات و اخبار، رژیم های خودکامه (و حتی از نوع دمکراتیکش؛ به عنوان مثال لیست سانسور اینترنتی سری استرالیا شامل پایگاه های فاش شده موجود در شبکه های اینترنتی که نامرتبط به اهداف اولیه اش که همانا حمایت از کودکان بوده) به راحتی قادر خواهند بود مردم خود و جهانیان را از آنچه که در کشورشان واقعا" در حال وقوع است در غفلت و بی خبری نگه دارند. آزادی اطلاعات و اخبار گرچه شرط کافی برای تحول به سوی جامعه ای دموکراتیک تر نمی باشد ولی شرط لازم است. فضای باز گردش اخبار و اطلاعات نه یک گردن کلفت را به صاحب منصبی صبور و متین تبدیل نمی کند و نه واقعیتهای ناگواری چون قدرت هسته ای و احتیاجات اقتصادی را به صلح و وفور نعمت مبدل می سازد. ولیکن دانش و آگاهی را پرورده و توانمند می سازد، که به نوبه خود باعث می شود مردم کمتر بر خلاف مصلحتشان بازیچه قرار گیرند. اطلاعات و اخبار آزاد باعث می شود رهبران مسئول تر شوند و شهروندان به واقعیات سیاسی موجود آگاه تر گردند. در ایران به طور قطع اینترنت و انقلاب توئیتری موجب عقب نشینی رژیم و گام نهادن به سوی دموکراسی نخواهد شد. لیکن افراد زیادی در خارج و داخل ایران به خاطر آنچه از آن روزهای ماه ژوئن خوانده، دیده یا شنیده اند عقاید خود را تغییر و به نوبه خود دست به فعالیت زدند.
در نبود مؤسسات جهانی که دسترسی برابر به اطلاعات و اخبار را تضمین نماید، اینترنت با ساختار گسترده اش بسان فضایی آزاد عمل می کند که آنچه را در جاهای دیگر نمی توان شنید یا به نمایش گذاشت، شنیده و دیده شود. فضایی است که در آن شبکه هایی از اعتماد ایجاد می گردد و با اشتراک گذاشتن بسته های اطلاعاتی که حاصل پویایی و ارتباط است و هرازگاهی به تمامی شبکه سرایت می کند وپخش می شود، برقرار می ماند. هنگامی که توجه همگانی و عمومی از رسانه های "سنتی" صلب گردید، این شبکه ها و بسته های اطلاعاتی موجود در اینترنت برای کسانی که مایلند به آنها رجوع کنند یا از آنها آگاه شوند همچنان وجود دارد. سایت (اینترنتی) "اچ ۳ ایکس" شاید دیگر لیستی از"ایرانیان فعال در توئیتر" را در خود جای نداده باشد، ولی اکثر فیلم های ویدئویی مربوط به تظاهرات اعتراض آمیز مردم هنوز در "یوتیوب" پیدا می شود و همینطور عکس های آن در فلیکر. مردم گرچه ممکن است در سایت توئیتر درباره ایران مثل گذشته به فعالیت نپردازند، اما گروه هایی که در ماه ژوئن در "فیس بوک" ایجاد شدند همچنان فعال هستند ( برای مثال به گروه ۱۰۰ میلیون عضو فیس بوک برای دموکراسی در ایران مراجعه نمایید). در این ضمن، اعضای محفل بحث ایران با موضوع چرا ما معترضیم - سایت اینترنتی که برای هماهنگی بین معترضین علیه کلیسای ساینتولوژی ! ایجاد شده - فعالیتهای حمایتی را با تمرکز بیشتری سوق می دهند و در راستای اطلاع رسانی درباره موضوعات متعدد مرتبط با اوضاع سیاسی امروزه ایران با اشتیاق مشغول تفسیر و اظهار نظر در مورد رخدادهای اخیر هستند.
به طور یقین یک صد و چهل حرف (کاراکتر)برای رهایی از استبداد و بی عدالتی در جهان کافی نمی باشد. لیکن برای بیان پیامی محکم به جهانیان کافی است و برای برقراری ارتباط بین هزاران تن از مردمی با خواسته ها و علایق مشترک هم کفایت می کند. این کثرت اطلاعات و ارتباطات در فضای اینترنتی، آزادی گردش اطلاعات و اخبار را که بسیاری به خاطر اشتیاق عمومی به آزادی مشتاقانه در پی آن هستند فراهم می آورد. حراست و گسترش این فضا بر عهده تمام کسانی است که به دموکراسی ارج می نهند. باشد که روزی این خواسته درونی به تحقق پیوندد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر