اطلاع رسانی شریان حیاتی عصر ماست و نمیتوان جریان آنرا متوقف ساخت
در کنفرانس مطبوعاتی اخیری در لندن در مورد صلح درچچن، من سئوالی مطرح کردم که طرفین برای کاستن از خشونت در سرزمینشان چه برنامه ای دارند. نیم ساعت تمام، طرفین با پرخاش سئوال من و به طور کلی مطبوعات را تحریک کننده میخوانند.دو روز پیش جسد دو نفر ازفعالین حقوق بشرپیدا شد. برخی اوقات رسانه ها حتی فرصت سئوال "تحریک کننده" را هم پیدا نمیکنند.
پیش تر و در چند مورد من به دردسرهای ناشی از داشتن پاسپورت ایرانی اشاره کرده ام: یعنی محو شدن لبخند از چهره مامور کنترل گذرنامه، یعنی ساعتها صف کشیدن بیرون کنسولگری ها برای گرفتن ویزا قبل از هر سفر. اما به نظر می رسید که در صورت نیاز به سفر به ایران بعنوان یک خبرنگار، کشوری که در آن زاده شده ام و بیشتر عمرم را در آن گذرانده ام، قدر داشتن پاسپورت ایرانی را بدانم. من پیش از انتخابات ۲۲خرداد ریاست جمهوری برای اخذ صلاحیت خبرنگاری اقدام کردم و در کمال ناباوری تقاضایم رد شد. با ویزای دو نفر از همکاران غیرایرانی ام در Bloomberg که میخواستند به ایران بروند نیز موافقت تشد. خوشبختانه در آن زمان ما یک خبرنگار مستقر در تهران داشتیم.
ما امیدواربودیم بتوانیم با تمام قوا کار کنیم و درک روشنی از انتخابات به خوانندگان و ببینندگانمان ارائه دهیم.
مسئولان دولتی از این هدف ما جلوگیری کردند. وقتی با سایر همکاران ژورنالیست خبرگزاری های دیگرکه موفق به ورود به ایران شده بودند صحبت می کردم، می گفتند ویزای ده روزه به آنها داده شده بود که البته ویزای هیچکدام هم تمدید نشد.
سازمانهای خبری خود ایران نیز تحت فشار بودند و هستند. گزارشگران سازمانهای خبری دولتی و نیز روزنامه های وابسته به احزاب مخالف از گزارش اعتراضات منع شده بودند. مسئولین و خبرنگاران رسانه های خبری مخالف دستگیر شده اند. روزنامه نگاران با سابقه ای چون محمد قوچانی و احمد زیدابادی همچنان در زندان بسر میبرند.
جلوگیری از جریان آزاد اطلاع رسانی برای همیشه امکان پذیر نیست. در جریان تظاهرات خیابانی بعد از انتخابات در ایران، تصاویر گرفته شده با تلفن همراه از ندا آقاسلطان که گلوله به قلبش خورده و خون از دهان و چشمانش جاری بود به سراسر دنیا مخابره شد و در عرض چند ساعت در کانالهای عمده خبری منعکس شد .این تصاویر او را به سمبل اعتراضات بعد از انتخابات مبدل کرد.
زمانه در حال تغییر است. سانسور گزارشگران مطبوعات داخلی و ایجاد محدودیت برای خبرنگاران خارجی هیچکدام روش های موثری در جلوگیری از جریان اطلاع رسانی نیست. اطلاع رسانی در حکم خون زمان ما است، بدون گردش آن جامعه قادربه بقا نیست.
نمیتوان به مردم حکم کرد به کدام اخبار دسترسی داشته باشند و به کدام نداشته باشند. راه چاره نه کنترل یک مشت کانال تلویزونی دولتی و نه غیرقانونی کردن ماهواره است. ممکن است بتوان امروز اینترنت را محدود کرد اما با سرعتی که فناوری به جلو میرود آیا میتوان در چند سال آینده هم چنین کرد. مردم از هر منبعی که مایلند و بهر شکل که میخواهند حق دسترسی به اطلاعات را دارند. اطلاعات همچون آب است. حتی در برابر یک کوه سنگی آنقدر آنرا می شوید تا بالاخره راهی پیدا کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر