سانسور در ایران و در جهان
شنبه, 03/20/2010 - 01:27 — Azad Tribune آزادی عقیده و بیان یکی از حقوق بنیادین بشر و اولین پله دموکراسی است، تا ملتی در بیان عقاید خود آزاد نباشد، دموکراسی معنا و مفهومی ندارد. هر چند دموکراسی به معنای حکومت اکثریت افراد جامعه است، اما اکثریتی که در یک انتخابات آزاد به قدرت میرسند حق ندارند هر گونه که بخواهند حکومت کنند. دموکراسی چهار چوبی دارد که از آن نباید تخطی کرد.
فراموش نکنیم بسیاری از دیکتاتوری های جهان در ابتدا با رای مردم به قدرت رسیدند اما چون از چهارچوب دموکراسی خارج شدند تاریخ از آنان به بدی یاد میکند. چهار چوب دموکراسی ، ضوابط حقوق بشر است، یعنی اکثریتی که به قدرت رسیده است حق ندارد هر گونه که بخواهد عمل کند فرضا نیمی از افراد جامعه یعنی زنان را نادیده بگیرد. حق ندارد حقوق اقلیتها را تضییع کند، حق ندارد آزادی بیان و اندیشه را محدود سازد و از همه مهمتر حق ندارد با تصویب قوانینی، نقض حقوق بشر را توجیه کند، فراموش نکنیم که حقوق بشر بالاتر از قوانین داخلی و حتّی قانون اساسی هر کشوری است. قوانین داخلی باید خود را با ضوابط حقوق بشر سازگار سازند، دیکتاتوریهای جهان حق ندارند با استفاده از قوانین داخلی، نقض حقوق بشر را توجیه نمایند.
مهمترین اصل در حقوق بشر و اولین پله در دموکراسی، آزادی عقیده و بیان است و البته منظور از آن، آزادی برای مخالفین حکومت است. زیرا بدیهی است که موافقین همواره در مدح و ثنای حکومت آزاد هستند. باید مخالفین آزاد باشند که عقاید خود را به هر صورتی که مایل هستند منتشر سازند و در حقیقت آزادی بیان مورد تأیید حقوق بشر ناظر به آزادی بیان اقلیت است و الا بدیهی است که اکثریت به قدرت رسیده هر نوع حقی را به خود اختصاص خواهد داد و از این رو در یک حکومت لائیک، پیروان مذاهب الهی و در حکومت مذهبی، افراد لائیک و در حکومت های سوسیالیستی، طرفداران سرمایه داری، باید بتوانند با آزادی کامل عقاید خود را بیان کرده و منتشر سازند و از هر نوع مجازات و یا تبعیضی نیز مصون باشند.
آنچه که آزادی بیان را محدود می سازد سانسور است که گاه آشکار و علنی است یعنی حکومت صراحتاً انتشار کتاب یا هر رسانه دیگری را موکول به صدور مجوز میسازد و البته برای مخالفین خود بسیار سختگیر است، این چنین سانسوری که میتوان از آن به سانسور حکومتی و یا سانسور رسمی یاد نمود، اغلب منجر به امر دیگری میشود که به آن "خود سانسوری" گویند یعنی نویسنده یا هنرمندی که برای انتشار اثر خود باید موافقت حکومت را کسب کند و مجوز بگیرد و چون میداند که از آزادی کامل برای انتشار اثرش برخوردار نیست بنابراین سعی میکند به شیوه ای فکر کرده و بنویسد که اثر او قابل چاب شناخته شود و بدین گونه است که استعدادهای ادبی و خلاقیتهای هنری از بین می رود و اگر چاپ یک اثر ادبی یا هنری را به تولد نوزادی تشبیه کنیم، سانسور باعث می شود که این طفل، قبل از تولد فوت کند و یا اگر متولد شود ناقص الخلقه به دنیا آید.
این چنین سانسوری در برخی از ممالک از جمله ایران وجود دارد. در ایران چاپ هر کتاب موکول است به موافقت کتبی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و تا کتابی چنین مجوزی را نداشته باشد هیچ چاپخانه ای حق چاپ آن را ندارد. مهمترین مشکل سانسور در ایران آن است که ضابطه مند نیست و بسته به نظر و سلیقه شخصی است که کتابی را به منظور اجازه چاپ مطالعه میکند. نظریات متعدد و متفاوتی که در زمینه واحدی ارائه می شود نویسندگان و ناشرین را سردرگم کرده، موجب اخلال پیش از پیش نشر کتاب میشود حتّی در ترجمه آثار معروف ادبی نیز تیغ سانسور برا است. اجازه چاپ هر کتابی را نمی دهند و یا مترجم را مجبور به حذف قسمت هایی از کتاب می نمایند و از همه مهمتر آنکه گاهی کتابی اجازه چاپ میگیرد اما دادستان و دادگاه مطبوعات آن را قبول نکرده و نویسنده ، مترجم و ناشر را مجازات می کنند و به عبارت دیگر اخذ مجوز هم نمی تواند حاشیه امنی برای نویسنده یا مترجم فراهم سازد و او را از مجازات نجات دهد.
سانسور در ایران گاهی چنان شدید می شود که انسان را به حیرت می اندازد، از جمله در قانون مطبوعات درج شده است که انتقاد از قانون اساسی در مطبوعات و رسانههای عمومی ، ممنوع است و تخلف از آن موجب تعطیل نشریه خواهد شد.
قصه پر غصه سانسور در کشور ایران همواره بر همین روال بوده یعنی در زمان رژیم گذشته نیز با سانسور شدیدی مواجه بودیم و فقط در سال اول انقلاب وضعیت بهتری داشتیم اما از سالهای بعد حکومت جمهوری اسلامی ایران به کتابها یی که مخالف ایدئولوژی رسمی حکومتی است اجازه چاپ نمیدهند و در سالهای اخیر تصمیم گرفته شد که به آثاری که مروج نهلیسم، لأئیسیته و فمنیسم باشد اجازه چاپ یا تهیه فیلم ندهند. نکته جالب آن است که فمنیسم از دیدگاه حکومتی مطرود است زیرا این طرز تفکر را زائیده فرهنگ غرب می دانند معتقد به برابری حقوق زن و مرد نیستند.
دولت ایران بسیاری از سایتهای اینترنتی را هم فیلتر گذاری کرده است از جمله کلیه سایتهای مربوط به حقوق زن را فیلتر کرده اند.
رادیو و تلویزیون در ایران دولتی است و اخبار صحیحی را در اختیار مردم قرار نمیدهند و بهمین دلیل رادیو، تلویزیون و سایت هائی به زبان فارسی در خارج از ایران تاسیس شده است. متاسفانه دولت ایران سعی میکند به طرق مختلف مانع از دسترسی مردم ایران به اطلاعات ارسالی از آنان شود از جمله با ارسال پارازیتها ی قوی برای تلویزیون های B.B.C و V.O.A که به زبان فارسی برنامه پخش میکنند مانع از دسترسی بخش عظیمی از مردم ایران به این تلویزیونها شده است.
ایران در سال ۲۰۰۹ تبدیل به زندان بزرگ، خبرنگاران و نویسند گان شده است و بیشترین تعداد خبرنگاران زندانی را در سال ۲۰۰۹ داشته است و از این جهت متاسفانه رتبه اول را در جهان بدست آورده است.
نوع دیگر سانسور که مانند شکل اول علنی نیست اما بسیار قویتر عمل میکند، سانسوری است که در برخی از کشورهای غربی از جمله آمریکا رواج دارد. در این گونه موارد حکومت رسما و علنا در کار انتشار کتاب و رسانه دخالتی ندارد، کسی را به جرم نوشتن در زندان نگاه نمی دارند اما عملکرد به گونه ای است که امکان هر نوع فعالیت از مخالفین را سلب میکند و آن زمانی است که رسانهها و انتشارات بزرگ در انحصار یک یا یا چند گروه است که به طرز تفکر خاصی تعلق دارند و فقط مروج افکاری هستند که خود میپسندند و حاضر به چاپ آثار دیگران نیستند. در چنین سیستمی، رسانههای مستقل و انتشاراتیهای غیر وابسته امکان رقابت با انتشارات بزرگ را نداشته و بزودی از پا در میآیند و بدین گونه بازار چاپ و نشر درانحصار عدهای معدود باقی میماند و خلاقیتهای هنری و ادبی از بین میروند. در این خصوص فقط به چند آمار از کشور آمریکا توجه کنید- اگر به لیست سهامداران کمپانیهای اصلی رسانه ای آمریکا دقت کنیم میبینیم که نام چند کورپوریشن فایننس و سرمایه گذاری در تمامی آنها مشترک است اینها عبارتند از : بارکلیز بانک Barclays Bank)) سی تی گروپ (Citi Group)فیدلیتی (Fidelity)استیت استریت کورپوریشن (State Street Corporation) پوتنم اینوستمنت Putnam Inuestment)) و چند کورپوریشن دیگر.
شرکتهای بزرگ رسا نه ای ،که نام بردم سرمایه ای بیش از چهار تریبلیون دلار (چهار هزار بیلیارد دلار) را در کنترل و مدیریت خود دارند. این تمرکز و انباشت سرمایه آن چنان تمرکز قدرتی را پدید میآورد که نقش فرد و جامعه را به کلی تحت الشعاع قرار میدهد.
در دهم ژانویه ۲۰۰۰ آمریکا شاهد ادغام دو غول رسانه ای بود تایم وارنر از یکسو و آ او ال A.O.L)) از سوی دیگر تایم وارنر خود از پیوند دو کورپوریشن بزرگ دیگر یعنی تایم و برادران وارنر به وجود آمده بود و ( آو او ال ) نیز قبلا چندین شرکت بزرگ را خریداری کرده بود. ارزش شرکت ادغام شده جدید چیزی در حدود ۳۰۰ میلیارد دلار است. لیست کمپانی هایی که به این غول جدید تعلق دارند در صورت نوشتن بیش از ۱۰ صفحه خواهد شد فقط اشاره کنم که در سال ۲۰۰۴ حدود ۲۹۲ شرکت در کنترل آن بود و امروزه نام اختصاری این شرکت عظیم تایم وارنر است و کلیه کارشناسان معتقدند که روند ادغام شدن همچنان ادامه خواهد داشت.
چون صحبت از سانسور پنهان است باید به نوع دیگر آن در دنیای دیجیتالی هم اشاره ای کنم. علاوه بر فیلترینگ که در بیشتر کشورها رواج داشته که مانع از این می شود که نویسندگان صدای خود را به مخاطبشان برسانند شکاف دیجیتالی که بین کشورهای پیشرفته صنعتی و غیر صنعتی و توسعه نیافته وجود دارد نیز باعث میشود که نویسندگان و هنرمندان کشورهای پیش رفته به آسانی مخاطبین هم زبان خود دسترسی یافته و صدای خود را به گوش آنان برسانند اما هنرمندان کشورهای کم توسعه از این امکان نیز بهره مند نیستند. در حالی که بطور متوسط در کشورهای اروپایئ برای هر دو نفر یک کامپیوتر وجود دارد این رقم در آنگولا و بیافرا به هر سه هزار نفر یک کامپیوتر میرسد. طبق آخرین آماری که گرفته شده حتی تعداد ۵۰ میلیون نفر از مردم جهان تا کنون تلفن را هم ندیده اند در چنین جهانی چگونه یک نویسنده و هنر مند میتواند به خلق آثار هنری پرداخته و آن را به دست مخاطبش برساند؟
سخن آخر آن که آزادی عقیده همواره باید با آزادی بیان توام باشد تا معنا و مفهوم یابد. به عبارتی دیگر حتی در غیر دموکراتترین و بستهترین حکومتها هم ،مردم میتوانندهر طورکه بخواهند فکر کنند، هر مذهبی را که دوست دارند انتخاب کنند و در تنهایی خویش خدای خود را عبادت کنند . اما آنچه که اهمیت دارد آن است که انسان اجازه داشته باشد بدون ترس از مجازات در خصوص عقاید خود صحبت کند، دیگران را از افکار خویش مطع سازد و هویت واقعی خود را به اجتماع معرفی کند. این بحث خصوصاً در کشور هایی که حکومت اسلامی دارند از قبیل ایران ، پاکستان، عربستان سعودی و... حائز اهمیت است، زیرا در چنین حکومت هایی آزادی مذهب وجود ندارد یعنی اگر فردی که مسلمان است تغییر مذهب دهد، مجازاتهای سنگینی در انتظار او است، مگر اینکه تغییر مذهب خود را از همه پنهان کند و به عبارتی به محض اینکه هویت واقعی خود را با مذهب جدید معرفی کند مجازاتهای هولناکی در انتظار اوست.
درباره نویسنده:
شیرین عبادی حقوق دان، فعال حقوق بشر و بنیان گذار مرکز دفاع از حقوق بشر در ایران است. وی در سال ۲۰۰۳ به واسطه تلاش در زمینههای مربوط به دموکراسی، حقوق بشر و به ویژه حقوق زنان، کودکان و پناهندگان برنده جایزه صلح نوبل شد. وی اولین زن ایرانی و اولین زن مسلمان است که این جایزه را دریافت کرده است.
سلام
پاسخحذفسال نو مبارک ، امیدوارم سال جدید سال رسیدن به آرمانها باشه
از مطالب خوبت هم بسیار متشکرم . موفق یاشی
خواهش مي كنم نسرين جان.
پاسخحذف