آشیانه سارنگ مامن توست لختی بمان استراحت کن




۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

8مارس روز گرامی داشت زن

در بخش اول نگاهی اجمالی به تاریخچه روز جهانی زن و نامگذاری روز زن " هشتم مارس " داشتیم .در بخش دوم نیز با نگاهی گذرا به میزان و عرصه ظهور زنان از گذشته تا انقلاب مشروطه پرداختیم .

در بخش قبل آغاز به معرفی انجمنهای دوره مشروطه کردیم که به ادامه مبحث می پردازیم .



انجمن آزادي زنان

پيش از شعله ور شدن آتش جنگ بين المللي اول، انجمن آزادي زنان به كوشش بانوان، ميرزا باجي خانم، نواب سميعي، صديقه دولت آبادي، منيره خانم، گلين خانم، تاج السلطنه و افتخارالسلطنه دختران ناصرالدين شاه تشكيل يافت. نظامنامه انجمن بر اساس نيازهاي اوليه زنان در تعليم و تربيت و بالا بردن سطح آگاهي آنان بود. همچنين از اهداف مهم اين انجمن ايجاد زمينه هايي براي راه يافتن زنان به جامعه و شركت در فعاليتهاي اجتماعي همدوش مردان بود تا از اين طريق به كسب حقوق اجتماعي وسياسي خود نايل شوند. از ويژگيهاي اين انجمن شركت اعضا به شكل خانوادگي: شوهران و زنان و دختران در جلسات انجمن بود. اداره جلسات و ايراد سخنراني بر عهده بانوان بود. جلسات انجمن ماهي دو بار در محلي خارج از شهر تهران (فيشر آباد) به دليل راحتي رفت و آمد به شكل مخفي انجام مي گرفت. پس از اطلاع مخالفان از اين جلسات، حملاتي به انجمن صورت گرفت. اما به دليل مقاومت اين انجمن اعمال مخالفين به جايي نرسيد.

در سال 1299 خورشیدی نشریه ی «عالم نسوان» منتشر می شود که این نشریه هم خواستهای جنبش زنان را در آن زمان مطرح می کند : سواد آموزی زنان، شرکت در فعالیت های اجتماعی، هنر آموزی و...

باید کمی به عقب باز گردیم ، در سال 1295خورشیدی به همت و تلاش «حسین جودت» دبیر ریاضیات مدرسه ی احمدیه شهر رشت که از فعالان سیاسی شهر هم بود و با تلاش و یاری عده ای از روشنفکران رشتی «انجمن فرهنگ» در این شهر تاسیس شد.انجمن فرهنگ اقدام به یک سلسله کار فرهنگی –ادبی در شهر رشت نمود که تاثیر بسزایی بر جوانان شهر داشت . وپس از چند آوازه و تاثیرات آن در دیگر شهرهای گیلان هم رسید . انجمن فرهنگ اقدام به تاسیس یک کتابخانه عمومی با چند هزار جلد کتاب نمود –کلاس های اکابر و سوادآموزی برای سنین مختلف ایجاد کرد و اقدام به انتشار یک مجله ی هفتگی به نام «فرهنگ»نمود.

در اردیبهشت 1299 خورشیدی اعضای «حزب عدالت » که بسیاری از آنها از شوروی به خاک گیلان آمدند و تاثیر پذیرفته از انقلاب کارگری اکتبر روسیه بودند . نظریات خود را از جمله در مورد زنان ایراد کردند. « كلا رازتكلین » و « اگوست بیل » و « الكساندرا كولنتای » از تئوریسین های این نظریه های ماركسیستی فمینیستی بودند. حزب عدالت با همكاری انجمن فرهنگ و زنان مبارز و پیشروویی مثل« روشنك نوعدوست »، « شوكت روستا » و « جمیله صدیقی » اقدام به تاسیس « جمعیت سعادت نسوان » نمود.

روشنك نوع دوست از بانیان اصلی این جمعیت در سال 1277ه.ش در رشت متولد شد. تحصيلات مقدماتي خود را نزد پدرش كه از پزشكان معروف آن دوران بود فرا گرفت و از آن به بعد به فراگيري زبانهاي عربي، فرانسه و ادبيات فارسي پرداخت. در سال 1297ه.ش موفق به تأسيس يك مدرسه دو كلاسه دخترانه شد. وي با وجود فشارهاي شديد و ناملايمات ناشي از اوضاع متشنج جنگ جهاني اول، جمعيت سعادت نسوان با كمك بانوان جميله صديقي، سكينه شبرنگ، اورانوس پارياب تأسيس نمود. هدف اين جمعيت: 1) بالا بردن سطح سواد در بين زنان ايراني 2) تأسيس كلاسهاي اكابر 3) برگزاري سخنرانيها 4) تأسيس كتابخانه براي بانوان بود. عده اي از فعالين اين انجمن (جميله صديقي و شوكت روستا) بعدها توسط رضا شاه دستگير و به زندان افتادند. از اقدامات اين انجمن انتشار مجله پيك سعادت نسوان بود كه در آن مجموعه مقالات ادبي و اجتماعي در جهت كسب آزادي هاي بانوان و بالا بردن سطح سواد آنان، چاپ مي شد. انجمن مذكور علاوه بر تأسيس كلاسهاي اكابر، دبستاني دخترانه در رشت به نام پيك سعادت داير نمود كه تاكنون باقي است.

این جمعیت برای اولین بار در ایران 8 مارس روز جهانی زن را در شهر رشت در سال 1299 جشن گرفت. جلسات سخنرانی تبلیغی و آگاهی دهنده برای زنان شهر رشت برپا كرد. آوازه ی جمعیت به بقیه ی شهرهای گیلان و پس از آن به تهران و تبریز و ... رسید .

جمعيت نسوان وطنخواه

اين جمعيت در سال 1301ه.ش"1922م" توسط محترم اسكندري دختر شاهزاده عليخان (محمدعلي ميرزا اسكندري) تأسيس يافت. وي نزد پدرش تحصيل علم كرد، سپس زبان فرانسه را تكميل نمود. پدرش از آزاديخواهان دوران مشروطيت بود و وي توسط او با ساير آزاديخواهان آشنايي يافت. هدف اين انجمن طبق اساسنامه اي كه باقي مانده است پس از تأكيد در حفظ شعائر وقوانین اسلامي عبارت بود از: 1) سعي در تهذيب و تربيت دختران 2) ترويج صنايع وطن 3) با سواد كردن زنان 4) نگاهداري از دختران بي كس 5) تأسيس مريضخانه براي زنان فقير 6) تشكيل هيئت تعاوني به منظور تكميل صنايع داخلي 7) مساعدت مادي و معنوي نسبت به مدافعيت وطن در موقع جنگ و …

پوشيدن لباس وطني از شعارهاي برجسته اين انجمن محسوب مي شد. آنان با انتشار مجله «نسوان وطنخواه» و تشكيل كلاسهاي اكابر براي زنان و همچنين تشكيل مجالس سخنراني در تنوير افكار زنان مي كوشيدند. در اين موقع عده اي از مرتجعين جزوه اي به نام مكر زنان انتشار داده بودند. زنان عضو اين جمعيت يك روز تمام در شهر تهران همه جزوه ها را خريده و در ميدان توپخانه آتش زدند و با اين عمل آمادگي خود را براي مبارزه با خرافات اعلام داشتند. يكي از كارهاي بي نظير اين جمعيت ترتيب دادن نمايش براي زنان بود. اين جمعيت توانست با اجراي اين نمايش و فروش بليت، مخارج داير كردن كلاسهاي اكابر بانوان را تأمين كند. از اعضاي سرشناس اين جمعيت مي توان به نورالهدي منگنه، فخرآقا پارسا، صفيه اسكندري، فخر عظمي ارغون و مستوره افشار اشاره نمود. خانم مستوره افشار از اعضاي بسيار فعال اين جمعيت به حساب مي آمد. وي كه در تفليس و ديگر شهرهاي قفقاز تحصيل كرده بود، به اداره كلاسهاي شبانه بانوان اشتغال داشت.

محترم اسكندری رهبر این جریان در هنگام تولد این تشکل چنین می گوید« ما به شكرانه ی انقلاب مشروطیت امیدواری های زیادی به منظور كسب حقوق خودمان داریم. بعد از پیروزی انقلاب ما به این امر آگاهی یافتیم. كسانی كه برای آزادی مبارزه می كردند، آن طور كه باید و شاید حقوق زنان را مدنظر نداشتند ».

پس از چندي كه از فعاليت اين جمعيت گذشت گروهي از زنان جوان با افكار كمونيستي از اين سازمان جدا شدند و سازماني جديد تحت عنوان انجمن بيداري زنان تأسيس نمودند.

سازمان بیداری زنان ، در سال 1306 با "نمایش دختر قربانی" (نمایشنامه ای از میرزاده عشقی) 8 مارس را گرامی داشت . در آن زمان حضور زنان در سالن های تئاتر و سینما ممنوع بود، بنابراین، این نمایش اولین نمایشی بود که برای زنان و به وسیله زنان ترتیب داده می شد . این نمایش با هدف جمع آوری کمک مالی ،برای انتشار مجله نسوان وطنخواه و برگزاری کلاس های اکابر برای زنان بزرگسال ،در منزل نورالهدی منگنه یکی از اعضای این انجمن برگزار شد و بلیط های آن به نام کارت عروسی چاپ و فروخته شد. اداره نظمیه سعی کرد مراسم را بر هم بزند و اراذل و اوباش نیز به زنان شرکت کننده در نمایش توهین کردند .

مجمع انقلاب زنان

اين مجمع را يك دختر 18 ساله در شيراز به نام زندخت بنيان گذاشته بود. نام اصليش فخرالملوك بود. وي دختر مرحوم نصرالله خان زند، از نوادگان صادق خان، برادر كريم خان زند بود. مادر زندخت، بانو ضياءالشمس دختر مرحوم شريف الحكما است كه از پزشكان قديم شيراز بود. وي با وجود اينكه از تحصيلات كمي برخوردار بود، نسبت به تحصيلات دخترش بسيار كوشا بود. زندخت ابتدا در مكتب خانه محمدعلي خطاط و بعدها در مدرسه تربيت تحصيلات مقدماتي خود را فرا گرفت و سپس زير نظر اساتيد خصوصي به فراگيري عربي، ادبيات فارسي و زبان انگليسي و فرانسه و ساير علوم پرداخت. زندخت از استعداد فراواني برخوردار بود و اشعار بسيار زيباي ملي و ميهني مي سرود و در روزنامه ها و مجلات معتبر چون حبل المتين به چاپ مي رساند.

او پس از اتمام تحصيلات به سمت معلمي در دبستان عصمتيه شيراز به تدريس پرداخت. مرامنامه اين انجمن در راستاي 1) تهذيب اخلاق و ترويج صفات پسنديده بين خانمهاي ايراني 2) ترويج معارف در توده نسوان 3) كوشش در ترقي نسوان 4) طرفداري از حقوق آنان بود. از اقدامات آنان ايجاد مدارس ابتدايي به صورت مجاني، تأسيس كلاسهاي اكابر، ايراد سخنراني ها در ترك استعمال زينتها و تجملات غير ضروري بود.

فعاليت اين مجمع ديري نپاييد و توسط رضاشاه تعطيل شد. اما زندخت راه ديگري براي بيداري بانوان در پيش گرفت و آن انتشار مجله دختران بود. اين مجله در شيراز تأسيس اما در تهران چاپ مي شد. هدف انتشار اين مجله به طوري كه خود زندخت در مجله نگاشته است:

با آرزوي سعادت دختران ايراني براي بيداري زنان جامعه مي باشد.

عارف شيفته شهامت و روح بزرگ اين دختر روشنفكر ايراني بود. او درباره مجله او مي نويسد:

چو اين اوراق پاك از زندخت است اوستاسا، بخواهيم جاودانش

در عصر پهلوي اول و حكومت رضا شاه امكان فعاليتها ي سياسي زنان تاحدي محدود مي شود. در سال 1214 يك سازمان رسمي با نام كانون بانوان و با مديريت شمس پهلوي و همكاري وزارت معارف وقت تشكيل مي شود تا به جذب مشاركت زنان در عرصه اجتماع و در اصل با هدف گسترش حس وفاداري به سلطنت در ميان زنان بپردازد. در اساسنامه اين كانون اهداف گوناگوني ذكر شده بود كه تعليم خانه داري و پرورش اطفال و تشويق به ورزش و ايجاد موسسات خيريه براي كمك به زنان و كودكان بي سرپرست و...از جمله آنهاست. با طرح سياست كشف حجاب توسط رضا شاه، تسهيل و كمك به حكومت براي تحقق اين امر به عنوان يكي از اهداف كانون زنان در آمد. در اصل فعاليتهاي محدود اين كانون به دليل تحت حمايت حكومت بودن حاصل چندان مهمي براي زنان ايران نداشت.

در حالی که فرایند نوگرایی امتیازاتی را برای بخشهایی از طبقه بالای جامعه و طبقه متوسط در حال ظهور داشت، اما به بخش سنتی طبقه متوسط آسیب رسان بود (تجار، بازارو...) ارتباط تارخی این طبقه با روحانیون برقرار بود ویک تعارض مستمر و جناح بندی بین نوگرایان در حال افزایش و روحانیون قدرتمند و بازار سنتی وجود داشت که دگرگونی‏های فرهنگی و اقتصادی را آسیب رسان خود می‏دانست. وضعیت زنان قسمتی از موضوع این اختلاف بود. کشف حجاب یک نمونه بارز آن بود. این حرکت به شکاف اساسی بین دو گروه یاد شده بیشتر دامن زد. دو گروه زنان شهری و روستایی هر یک با توجه به شیوه زندگی خود از دگرگونی‏ها تأثیر پذیرفتند . نوگرایی به شکاف میان شهر و روستا، افزایش ثروت، بدون توزیع مناسب در سطح جامعه، و در نهایت قطبی شدن جامعه انجامید.

پس از اینکه با قوانین زناشویی و حمایت خانواده در دوران سلطنت رضا شاه، زنان به ابتدایی ترین حقوق اجتماعی دست یافتند، کم و بیش زمزمه نیاز زن به آموزش خواندن و نوشتن، در خانواده ها آغاز شد . در بیشتر خانواده ها بویژه در خانواده های روستایی، به دبستان رفتن دختران دشواری بزرگی بود. پدر، برادر و شوهر نمی توانستند به آسانی پذیرای آزادی و از خانه بیرون شدن زن باشند، با این همه جنبش آزادیخواهی زنان گر چه کند و آهسته، ولی پیش می رفت.

در فضای پس از شهریور 1320 زنان ایرانی ، فضا را برای حضورگسترده تر خود مناسب دیدند. این بار، حضور « حزب توده ی ایران » را می بینیم كه شاخه ای برای زنان را تشكیل داد.

در دوران طوفان زای ملی شدن صنعت نفت و حوادث سیاسی آن زمان، زنان با گرایشات مختلف در فعالیت های اجتماعی و سیاسی فعال شدند. زنان ايراني در قيام 30 تير به حمايت از دكتر مصدق و ملي كردن صنعت نفت حضور چشم گيري داشتند ... .

در دوران پادشاهی محمد رضاشاه، به شمار دبستان ها ی دخترانه افزده شد. پس از ملی شدن صنعت نفت وکودتای 28 مرداد شاهد جمعیت خیریه ثریا پهلوی وتشکیل سازمان های زنان هستیم. در سال 1341 (1963) سخن از اصلاحات ارضی و انقلاب سفید به میان آمد. گرچه در قوانین این انقلاب هم کم و کاستی بود، اما به زنان ایرانی حق رای داده شد و گام بزرگی در راه دستیابی به آزادی، همکاری و برابری حقوق اجتماعی آن ها با مردان برداشته شد. سازمان زنان ايران با آنكه منشاء حكومتي داشت اما اقدامات مفيدي نظير تصويب و اصلاح قانون خانواده را انجام داد.

«قانون حمایت خانواده » بخش دیگری از اصلاحات که در سال 1346 (1968) به تصویب رسید وبسیار به سود زنان بود. با افزایش جمعیت کشور، پیشرفت اقتصادی و صنعتی، نیاز به نیروی انسانی بیشتر، راه برای شرکت زنان در کارهای اجتماعی بازتر شد.

در اواخر دهه 50 كمي پيش از به ثمر نشستن انقلا‌ب در بهمن 1357باعث شد تا باز هم زنان گردهم آیند، زنان در خط مقدم مبارزه نقشي چشمگير داشتند. بلافاصله بعد از برقراری جمهوری اسلامي، دهها هزار زن، تظاهرات 8 مارس را عليه حجاب اجباری و تحقير و تبعيض جنسی بر پا کردند. تظاهرات زنان نخستين مقاومت و اعتراض سازمان يافته در برابر حكومت جديد بود. اين حرکت، تاکيدی بود بر نقش برجسته و غير قابل انکار زنان در صحنه سياسی ـ اجتماعي كشور و نشانه ای بود از اهميت و جديت مسئله زن در جامعه ايران.

تظاهرات هشتم مارس (17 اسفند57) نقش مهمی در زدودن توهم نسبت به رژيم جديد در جامعه و جهان بازی کرد. هفدهم اسفند 1357« روز جهاني زن » به يک روز مبارزاتی بياد ماندنی در تاريخ جنبش زنان ايران تبديل شد. يک نمونه الهام بخش برای زنان فردا كه در تجربه انقلاب 57 مستقيما شرکت نداشتند و امروز در صفوف مقدم مبارزه ايستاده اند . و درست چند روز بعد از اين كارزار بود كه بيانگذار انقلاب اسلامي باز هم به صراحت در مقابل اين خواسته ها اعلام كرد كه خدعه كرده و تقيه پيش نموده است .

پس از به خشونت کشانده شدن اولین 8 مارس بعد از انقلاب ، شعار یا روسری یا تو سری طنین انداز شد و متاسفانه به دلیل بی توجهی مردان و همراهی برخی زنان متعصب باز هم چون مشروطه حقوق نیمی از جامعه پایمال گردید .

برای سال ها 8 مارس به حوزه خصوصی تبعید شد.در سراسر دهه 60 ، 8 مارس و خواسته های زنان تقریبا فراموش گردید . در جمهوری اسلامی ،معمولاحرفی از مشکلات زنان در میان نیست، بلکه مدام ضرورت فداکاری و از خودگذشتگی زنان، به آنها یادآوری می شود.

در دوران انقلاب ، در دوران جنگ زنان خواهران و مادران عزیز ما بودند ،در تمامی انتخابات ها رای شان تاثبر گذار اما هیچ حقی برای ابراز مشکلات و خواسته های خود نداشتند و صد البته باید ریشه آن را در سخنرانی بنیان گذار این انقلاب در سال 1341 و 1342 جستجو کرد .

اين چنين اين روند مبارزاتي با توجه به استقرار حكومتي انقلابي و وجود تسويه حسابهاي فراوان و معادلات خوش رنگ سياسي و خوش رقصي هاي گروه هاي فشار و خاموشي اكثريت جامعه هم مردان و هم زنان تبديل به آتشي زير خاكستر شد .... .

کشتار زندانیان سیاسی در دهه 60 و جنایت و تجاوز سریازان گمنام ... به دختران و زنان در زندانها نیز نشان از میزان توجه حضرات به کرامت انسانی که از آن دم می زنند دارد .

سال 1378 ، 8 مارس پس از سال ها دوباره در یک مکان عمومی برگزار شد .سال بعد "مرکز فرهنگی زنان " به عنوان یکی از اولین سازمان های غیر دولتی زنان در دوره اصلاحات ، 8 مارس را در خانه هنرمندان برگزار کرد. این برنامه که به شیوه ای زنانه و غیرمتمرکز برگزار می شد ، شامل اجرای موزیک مترویی در راهروها به وسیله دختران جوان، نمایشگاه نقاشی زنان هنرمند ، تجلیل از زنانی که موفق شده اند زندگی شان را تغییر دهند ، سخنرانی فعالین زن ، پخش فیلم های کوتاه ، فروش کارت پستال هایی خطاب به نمایندگان مجلس برای اعتراض به قوانین ضد زن ، توماری مبنی بر درخواست از دولت برای پیوستن به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان و ... بود. البته این کارناوال زنانه با موانع بسیاری هم روبرو شد .در آخرین لحظات از پخش فیلم ها جلوگیری به عمل آمد،دستور داده شد نام مرکز فرهنگی زنان از پلاکاردها حذف شود و... .

سال 1381 ، در8 مارس همزمان با تدارک حمله آمریکا به عراق مرکز فرهنگی زنان یک میتینگ اعتراضی در پارک لاله با اخذ مجوز از استانداری تهران ،برگزار کرد.این تجمع تحت کنترل شدید پلیس برگزار شد. تظاهرات کنندگان پلاکاردهایی با مضمون صلح در جهان ، برابری حقوق زنان و دموکراسی در ایران در دست داشتند.

8 مارس 1382 نیز دوباره در پارک لاله این بار ،با محوریت اعتراض به خشونت علیه زنان برگزار شد. اما تنها چند ساعت پیش از برگزاری تجمع ، مجوز به صورت شفاهی لغو شد . برگزار کنندگان با کپی کردن مجوز در تعداد بسیار به محل برگزاری تجمع رفتند . اما تجمعی که در پی اعتراض به خشونت علیه زنان بود ،به خشونت علیه زنان انجامید و تعدادی از تجمع کنندگان نیز بازداشت شدندو... .

تجمع 8مارس 1384در پارک دانشجو و تجمع 1385 مقابل مجلس که با اجماع گروههای مختلف زنان برگزار شدند ، به ضرب و شتم و بازداشت تجمع کنندگان این بار توسط پلیس زن انجامیدند .

متاسفانه با نگاهي به مبارزات و تلاشهاي آزاديخواهان باز هم به دفعات مشاهده مي شود كه بخش عظيمي از اجتماع و بسياري از مبارزين در پاسداشت اين روز كو شا و سهيم نيستند . بسياري از دوستان هم با پيش كشيدن بحث هاي از قبيل فمنيسم و پا فشاري بر اعتقادات سنتي و باورهاي مرد سالارانه كه اين باورها هم در مردان و هم در بسياري از زنان كشورمان ديده مي شود از حضور و شركت در اين كارزار گريزانند .

چيزي كه بيشتر از همه در اين سالها نمود پيدا كرده است ، محدود شدن به يك روز مشخص و برگزاري كارهاي هميشگي و كليشه اي مي باشد . و در اين ميان بيشتر هزينه و بار مبارزه بر دوش زنان و مرداني است كه پيشرو در برقراري و باز خواست حقوق اوليه انساني مي باشند .

كمپين يك ميليون امضا با ظهورش جرقه اي از اميد را بر دلهاي خسته زد اما اين جرقه براي شعله ور شدن نياز به هيزمي دارد هيزمي كه مطمئنا در روز شكل گيري كارزار خود به خود گرد اين جرقه جمع مي شود اما براي تمامي مبارزيني كه در اين راه گام برداشته اند ، وزش نسيمي مطمئنا لازم است تا خبر از بايد ها و نبايد ها ببرد .نسيمي كه با لطافتش ، روح نسلي جوان را به جوشش آورد ، نسيمي كه بايد دوست دارم ها را دوباره به اين نسل ياد آور شود .

پس چه خوب است ، به هم بپوندیم تا ستمگران بر خود بلرزند ، متحد شویم و سرود بهتر زیستن را بخوانیم.

همگي دست در دست يكديگر دهيم و دست تمامي قربانيان فقر ، جنگ ، جهل، بیماری و سوء تغذیه، تجاوز، خشونت، بی کاری، سیل و زلزله ، مهاجرتهای اجباری ، تجارت سکس، فشارهای اجتماعی ، تهاجمات فرهنگی، تظلمات سیاسی و مذهبی و ... را بگيريم .

با نگاهی به دو کشور فارسی زبان می بینیم که افغانستان در سال 1382 معاهده بین المللی منع تبعیض علیه زنان را امضا کرد و از زنان کشورش خواست حضور گسترده تری در مجلس داشته باشند و در حال حاضر در حدود 25 درصد کرسی های مجلس این کشور را زنان اشغال کرده اند .

اما در کشور ما با وجود تعداد محدود زنان در مجلس ، چون همواره از یک جناح خاص آمده اند ، هیچگاه تلاشی مستمر و مستقل در راستای حقوق زنان نکرده اند .

در تاجیکستان، زنان بیش از 15 در صد از پست های دولتی این کشور را در اختیار دارند و 24 درصد از خدمات دولتی را انجام می دهند.

گرامي باد روز هشتم مارس پاينده ايران




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر