خبرگزاري فارس: غلامحسن اولاد گفت: متأسفانه آنچه امروز در شعرهاي مدرن و پستمدرن مورد توجه قرار گرفته، آشناييزدايي گسترده و عدم لزوم معنا و تعريفناپذيري در شعر است.
به گزارش خبرگزاري فارس، در نشست پاياني كانون فرهنگي و هنري استان فارس كه در شيراز و به دبيري ناصر امامي برگزار شد، غلامحسين اولاد سخنراني كرد.
وي گفت: واقعيت اين است كه امروز بعد از حدود 80 سال چالشهاي متفاوت، شعر نو به عنوان يك شاخه بالنده و پرثمر بر پيكر درخت ادبيات فارس، نمود دارد و هيچ كس نميتواند آن را انكار كند همانطور كه غزل، مثنوي و رباعي امروز نيز، شكل ديگري از شعر نو تلقي ميشود و صرفا نميتوان به لحاظ داشتن وزن و قافيه و قالب، اعتبار، اصالت و رسالتش را ناديده گرفت و با نگاه سلبي، واپسگرانهاش ناميد.
شاعر «نو سرو هم كه نباشي بلند بالايي» با بيان اينكه بيش از دو سه دهه از عمر شعر مدرن و پست مدرن در ايران نميگذرد، افزود: اين گونه شعرها را ميتوان بر مبناي دو نظريه «هرمنوتيك» و «فرماليسم» ارزيابي كرد. هرمنوتيك هنر تاويل و تفسير متون است كه نمايندگانش در قرونهاي 19 و 20 ميلادي «شلاير ماخر» و «ديلتاي» بودند، «شلاير ماخر» معتقد است: معنايي كه در متن وجود دارد لزوما همان چيزي نيست كه در فكر و ذهن مولف يا شاعر است. اما «گادامر» كه يكي از نظريهپردازان و تئوريسينهاي «هرمنوتيك مدرن» يا «نسبي گرايي» است، اصلا لزوم هرگونه «معنا» را نفي ميكند و فهم همه چيز در يك اثر را به تاويل پذيري و تفسيرهاي گوناگون مخاطب يا خواننده آن ارجا ميدهد.
شاعر «كنار خوشه گندم» ادامه داد: «ژاك دريدا» در كتاب معروفش «متافيزيك حضور» به تاخير معنا در «آثار» اعتقاد دارد، و از طرفي «پزيتويستهاي منطقي» يا به قولي اثباتگرايان قرن بيستم، طرحي ارائه دادند كه بر مبناي «تحقق پذيري» معنا شكل ميگرفت.
«ويتگنشتاين» يكي از چهرههاي شاخص اين جريان بر اين باور است كه ميتوان به فعاليتهاي فلسفي و متافيزيكي معنا را نفي كرد، كه جاي ايران دارد وقتي متن يا شعري معني و مفهوم نداشته باشد، مشروعت هم ندارد.
شاعر «در باغ خسته بدازظهر» در ادامه سخنراني خود گفت: ديدگاه دوم كه شعر «پست مدرن» از مباني آن بهره ميگيرد، «فرماليسم» است كه خواستگاهش روسيه بود و انديشمند و منتقد صاحب نام آن «ويكتور شكلوفسكي» براي شاعران و نويسندگان ايراني نامي آشناست. نگاه اين مكتب مبتني بر دو فراز يا قاعده است، يكي تغيير شكل در واقعيت و دومي تصرف در زبان متعارف و عادي و آشنايي زدايي از كلام.
اولاد گفت: متاسفانه آنچه امروز بيشتر در شعرهاي مدرن و پست مدرن مورد توجه قرار گرفته، آشناييزدايي گسترده و عدم لزوم معنا و تعريفناپذيري در شعر است، در صورتي كه تعريفناپذيري در شعر به اعتبار فرايند پيچيده آفرينش آن و تكثر معنا و چندوجهي بودن مفهوم كلام و لايههاي مختلف عاطفي، رواني، هنري، فرهنگي و انديشگي بار گرفته از روان ناخودآگاه جمعي در گستره امكانات تاويلپذيري آن است نه در بيسروساماني و از هم پاشيدگي كلمه و كلام و ابهام و گنگي بياندازه، طوري كه حتي يك شاعر و منتقد شعرشناس يا خواننده سخنسنج هم از درك و دريافت مطلب ناتوان و عاجز بماند.
«مانديش» در ادامه بحث خود با برشمردن ويژگيهاي شعر «نيمايي»، «سپيد»، «مدرن» و «پست مدرن» و تاكيد بر مولفههايي مانند: هنجارگريزي، حسآميزي و تشخص در شعر «شاملو» و «سهراب سپهري» اظهار داشت كه اين سنت شكنيها و ابداعات در آثار كلاسيك فارسي به ويژه در شطحيات ادب عرفاني و شعرهاي به اصطلاح سبك هندي مسبوق به سابقه است.
وي با اشاره و قرائت نمونههايي از آثار كهن گفت: چون ذهن ما با شيوههاي متعارف زبان سنتي مألوف و مأنوس است، وقتي كلام از عرف معمول و قواعد كلاسيك، خارج ميشود نميتوانيم با آن ارتباط برقرار كنيم.
اولاد در پايان سخنراني خود با اشاره به عواملي كه در آفرينش و چگونگي شكلگيري يك شعر، نقش اساسي دارند، گفت: همين نگاه و برخوردهاي متفاوت با مضمونها و موضوعات و مفاهيم است كه همراه با آشنايي زدايي از كلام و خروج از چارچوب قراردادها و معيارها سبب بوجود آمدن «سبك» ميشود.
وي در پايان افزود: شعر امروز رانميتوان با نگاه و ذهن و زبان ديروز فهميد.
تهاي پيام/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر